آقاجری: قرآن نگفته پیامبران همچون جباران عدالت را از بالا گسترش

 

آقاجری: قرآن نگفته پیامبران همچون جباران عدالت را از بالا گسترش می دهند

سید هاشم آقاجری گفت: امروز جامعه ما به صورت غالب با بحران اخلاقی روبرو است و به نظر می رسد صدمه ای که جامعه از بحران اخلاقی خورده باید بازسازی شود و ما امروز نیازمند بازسازی اخلاق در جامعه خودمان هستیم.

به گزارش ایسنا سیدهاشم آقاجری در سخنان خود در مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت امیرالمومنین (ع) که از سوی انجمن های اسلامی سراسر کشور در حسینیه ارشاد برگزار می شد، با بیان این که ماه رمضان ماه پارسایی در تمام ابعاد ذهن، جسم و نفس و روح است، گفت: این ماه ، ماه اخلاق که هدف غایی بعثت پیامبران از جمله پیامبر بزرگ اسلام بوده، است. پیامبران مبعوث شدند تا کرامت های اخلاقی را به اتمام برسانند و علی(ع) نمونه عالی و الگوی مثالی اخلاق در میان تربیت شدگان مکتب اسلام در پیامبر بزرگ اسلام است.

وی با اشاره به این که اصول محوری آموزه متعالی اسلام و تعالیم پیامبران و مکتب علی(ع) اخلاق است، تصریح کرد: اخلاق و قرب خداوند حول مفهوم خاصی از خداوند می چرخد. خدایی که موجود خارجی است مجسم و مکان‌مند نیست بلکه خدایی که در قرآن وقتی خود را معرفی می کند می گوید من به انسان از رگ گردن هم نزدیکترم، خدایی که کانون و اساس آن در وجود آدمی است.

وی اظهار داشت: هدف پیامبران رسیدن به اخلاق و صفات خداوند و رهایی از خودیت خویشتن و ارتقا و بالارفتن از تکامل وجودی تا رسیدن به سطح عالی اعلی یعنی همان مرحله ای که خداوند به سبب خلقت انسان به خود تبریک گفته است و تمام پوشش‌ها و آموزه ها در خدمت این تکامل و ارتقا وجودی، معنوی و اخلاقی قرار گرفته که اگر این تکامل نباشد هدف پیامبران بی معنا خواهد بود.

آقاجری با بیان این که تکامل وجودی و اخلاقی و سیر سلوکی از پایین ترین مرتبه نفس به مرتبه اعلی است، خاطرنشان کرد: گوشه نشینی این امر را تحقق نمی دهد، شاید افرادی با چله نشینی و دوری از جمع آدمیان بتوانند سفر وجودی را به انجام برسانند ولی این با مکتب پیامبران متفاوت است، چون پیامبران برای به تکامل رساندن تمام آدمیان آمده اند.

وی با بیان این که تکامل آدمی در گرو شرایطی است، اظهار داشت: تکامل جامعه در گرو تکامل فرد و تکامل فرد نیز در گرو تکامل جامعه است و در مکتب انبیا تکامل فرد و جامعه به هم پیوسته و وابسته است. شرایطی که نوع بشر بتواند به خدا تقرب پیدا کند در سفرجغرافیایی و فیزیکی به وجودنمی آید این تقرب انقلاب وجودی برای تعالی بخشیدن خود خویشتن است.

آقاجری با تاکید بر این که پیامبران به دنبال برپایی قسط و عدالت در عرصه اجتماع بودند، گفت: آنها نه به صورت سلطه‌ای، قدرت سیاسی، دولتی و با زور و از بالا به دنبال برپایی قسط و عدالت بودند بلکه مکتب پیامبران معتقد است انسان ها باید با اختیار و آگاهی خود عدالت را برپا کنند. تفاوت عدالت پیامبرانه با عدالت جبارانه در این است که عدالت جبارانه هیچ مشارکت و تاثیری در تکامل روحی و معنوی آدمی ایفا نمی کند.

این استاد دانشگاه با اشاره به این که قرآن موضوع عدالت را که ماهیت اخلاقی دارد به کنش مردم مربوط می‌داند، تصریح کرد: قرآن نگفته پیامبران همچون جباران عدالت را از بالا گسترش می دهند بلکه مردم خودشان قسط و عدل را در روابط جامعه حاکم می کنند. در اینجاست که نهایتا جامعه به اعتلای وجودی انسان کمک می کند که همین مساله تفاوت مکتب های الهی و غیرالهی را نشان می دهد.

آقاجری ادامه داد: مهمترین آسیبی که امروز به جامعه ما وارد شده که جبران آن از آسیب ها و عقب ماندگی های اقتصادی و سیاسی سخت تر است، آسیب های اخلاقی است در حالی که جامعه ای که ادعای دین دارد اگر نان ندهد باید نتیجه آن حداقل یک جامعه اخلاقی باشد. یکی از ادعاهایی که در طول سال های پس از انقلاب وجود داشته آن بوده که در غرب خلا اخلاقی است و ما وعده جامعه اخلاقی می دهیم. سوال اینجاست آیا اکنون جامعه ما به صورت غالب با بحران اخلاقی روبرو نیست؟

وی با تاکید بر این که تفاوت اساسی انسان با سایرموجودات در اخلاق است، اظهار کرد: انسان به لحاظ وجودی در ادیان و مکاتب انبیا به عنوان موجودی صاحب اراده و عقل و قوه تشخیص معرفی شده است. خرد، اختیار، عقل و آزادی از ویژگی های آدمی است. پس انسان نسبت به غیرانسان موجودی اخلاقی است. زیرا سایر موجودات فاقد آزادی، اختیار و عقل هستند.

وی با بیان این که اساس و پایه اخلاق نفس آدمی است، ادامه داد: پایین مرحله خود نفس اماره است زمانی که آن ارتقا پیدا می کند به سمتی می رود تا عقل بر غریزه و حتی فراتر از آن عشق برخرد حاکم شود این مساله به معنای فاصله گرفتن خود از نفع شخصی و حرکت به سمت دیدن دیگری است چون عشق موجب می شود تا فرد به جایی برسد که جز دیگری چیزی را نبیند.

وی با تاکید بر این که منطق سرمایه داری و بازار مبتنی بر خودپرستی است خاطرنشان کرد: فلسفه های سرمایه داری این خودپرستی را تئوریزه می کند البته سرمایه داری امروز به دلایل مختلف از این منطق فاصله گرفته است. غرب کوشش می کند تا سرمایه داری را بر سر عقل بیاورد. تا بر منافع خود عقلانی برخورد کنند و سرمایه داران به منافع بلند مدت بیاندیشند.آنها به دنبال سازش میان سرمایه داران و طبقه کارگر هستند مشارکت دادن کارگران در اندک سود سرمایه داران آنها را از جنبش های کارگری نجات می دهد و امروز دیگر کمتر شاهد مبارزات کارگری هستیم. چون این مبارزات با مذاکره و سازش حل می شود.

این فعال سیاسی با تاکید بر این که منطق بازار سود است و نمی توان انتظار داشت در بازار فضیلت و ارزش حاکم شود، تصریح کرد: ارزش به معنای فداکردن نفع شخص به خاطر چیزهای برتر است. اخلاق با فضیلت و فضیلت با ارزش تعریف می شود. البته اخلاق و رذایل گاهی عام و همه گیر هستند و گاهی هم نسبت خاص‌تری پیدا می کنند.

آقاجری با بیان این که امروز می توان بحران اخلاقی را در صفحات حوادث روزنامه ها دید اظهار داشت: گفتمان رسمی و دستگاه های تبلیغاتی حکومتی اخلاق را به سکس تقلیل داده و تنها یک فعل غیراخلاقی می شناسند و آن هم با مسایل جنسی ارتباط پیدا می کند، گویی این که اخلاقی کردن جامعه یعنی جداکردن دختران از پسرها و زنان از مردان است. آیا ترویج خشونت فعل غیراخلاقی نیست؟

وی با تاکید بر این که متاسفانه حاکمان برای مقابله با فعل غیراخلاقی از یک فعل غیراخلاقی دیگر استفاده می‌کنند، ادامه داد: آنها برای جلوگیری از فعل غیراخلاقی شهوت از فعل غیراخلاقی دیگری یعنی غضب و خشونت استفاده می کنند که متاسفانه اخیرا نیز این خشونت در صفحه تلویزیون به نمایش در می آید.ترویج خشونت و غضب ضد اخلاق است. چون همانطور که شهوت برخواسته از خودپرستی است غضب هم برخواسته از خودپرستی است.

عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اشاره به این که شجاعت یکی از مهمترین موضوعات اخلاق است، تصریح کرد: شجاعت استقبال آگاهانه، عاقلانه و حکیمانه از خطر است، شجاعت از گذشته همواره با نوعی نظامی گری و جنگیدن ارتباط داشته به ویژه در جامعه ای که سنت های اشرافی و نظامی گری وجود داشته شجاعت با مردانگی و سپاهی گری تعریف می شده است.

وی ادامه داد: اما شجاعتی که سقراط از خود نشان داد تحولی در مفهوم شجاعت یونان به وجود آورد و ماهیت عقلانی و مردمی پیدا کرد. دیگر شجاعت در یک سرباز خلاصه نمی شد بلکه این نوع شجاعت، شجاعت یک فرزانه بود. چون شجاعانه حقیقت را بیان کرد و برآن پایبند بود.

آقاجری ادامه داد: شجاعت سقراطی، شجاعت پاسداران دولتمردان آتن نبود بلکه شجاعت شهروندان بود. در قرون وسطی هم که اشرافیت با مسیحیت پیوند خورد و مفهوم دوباره اشراف زنده شد و فضیلت های مسیحی با اخلاق اشرافی و نظامی آمیخته شد دوباره ما شاهد شجاعت نظامی گری و شوالیه‌ای بودیم.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: امروز در جوامع مدنی و با سپری کردن قرون وسطی مفهوم شهروندی و دموکراسی و بحث اخلاق در دموکراسی و جامعه مدنی جدی شده و همین مساله موجب گشته تا مفهوم شجاعت به دو مفهوم فرعی یعنی شجاعت فیزیکی و جسمی و شجاعت اخلاقی تقسیم شود. شجاعت با این مفهوم استقبال از خطر برای ایستادگی و دفاع از فضیلت ها و ارزش هاست.

وی با بیان این که برشجاعت اخلاقی ممکن است فرد، شغل و آبروی خود را از دست بدهدولی حرف خود را می زند خاطرنشان کرد: رهبری که شجاعت اخلاقی دارد مصالح خلق را یافته آنرا بیان می کند. آقاجری باتاکید بر این که شجاعت ابراهیمی بالاتر از شجاعت سقراطی بود، خاطرنشان کرد: پیامبران همه دارای این صفت بودند آنها در مواجهه با دو جبهه سلطه و قدرت و جبهه عوام حقیقت را شجاعانه بیان می‌کردند. چون کسی که از ترس آنکه تکذیب نشود حقیقت را نگوید شجاع نیست.

وی ارزیابی موقعیت، توجه دقیق به ارزش ها، فضیلت ها و شناخت آنها، پایبندی به وجدان، تعمق و تفکر در خصوص مخاطرات، تحمل سختی هاو اجتناب از دام هایی که انسان را به سوی ترس و بی باکی بی منطق می کشاند را از اصول شجاعت اخلاقی دانست و اظهار داشت: حوزه اخلاق حوزه ای نیست که با قانون حقوق و فقه حل شود. البته فقه قانون و حقوق می تواند زمینه ساز و یا محدود کننده اخلاق باشد ولی قانون نباید فضا را تنگ کند.

آقاجری درپایان گفت: امروز حاکمان، مردم و احزاب نیازمند به انتقاد از خودهستند و همه ما باید تجدید میثاق دوباره‌ای با اخلاق و شجاعت اخلاقی http://emruz.info/ShowItem.aspx?ID=10259&p=1